به گزارش قدس آنلاین، آشوبهای اخیر یادآور همدستی و همراهی تروریستها برای به چالش کشیدن امنیت ملت ایران در سالهای پس از انقلابی است که ثمره خون شهدا و زحمات نخبگان و مدافعان امنیت در سرتاسر این مرز و بوم است.
به همین بهانه قدس آنلاین در گفتوگو با جمعی از کارشناسان و برخی شاهدان عینی به بررسی تاریخچه و مواضع این گروهکهای ضدامنیتی از گذشته تا امروز پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید ناظر روایتی واقعی از چیزی است که شاید نسبت به آن بیاطلاع باشید.
سناریوهای شکستخورده
حسین سهرابی، تاریخنگار و پژوهشگر روایت جنگ در بخشی از گفتوگویش با خبرنگار ما با اشاره به ماهیت گروهکها و جریانهای تجزیهطلب پیش از انقلاب اسلامی میگوید: گامهای تجزیهطلبانه احزاب سیاسی کرد به پیش از انقلاب برمیگردد که برخی از این احزاب سیاسی، در آن زمان مشحون از خیانت و جاسوسی به عنوان یکی از عوامل تسهیلکننده استعمار در ایران بودند. حزب دموکرات و کومله دو جریان تجزیهطلب بودند که در بین احزاب ضد ملی، حزب دموکرات ایران، غربگرا و کومله رویکرد مارکسیستی داشتند.
البته بعدها این دو حزب با یکدیگر درگیر شدند و حتی با یکدیگر درگیری مسلحانه هم داشتند به طوری که هر کدام از اینها پس از پیروزی انقلاب شاخههای جداگانه داشتند. هشت روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که حزب دموکرات در کردستان عملیاتی به مرکزیت مهاباد و سایر شهرهای پیرامونی و سازمان کومله در شهر سنندج و مناطق پیرامونی آن تهاجم مسلحانه به پادگانهای ارتش انجام دادند که پادگان مهاباد با ۱۰هزار قبضه سلاح سبک و سنگین توسط عناصر حزب دموکرات سقوط میکند.
در آن زمان کومله در سنندج و مناطق پیرامونی آن فعال بود و حزب دموکرات هم از نظر نظامی در هر شهری یک سازمان نظامی داشت. حزب دموکرات در بوکان از مردم «مالیات» میگرفت و نوجوانان را بین احزاب مختلف تقسیم میکرد. یک قاضی از ضدانقلابها در بوکان مستقر بود که پاسداران اسیر شده را زندانی یا اعدام میکرد و فرانسه، آلمان و سایر کشورهای غربی از او حمایت میکردند.
سازمان منافقین با آرم خود در آن مناطق نیرو داشت و نیروهایشان مسلح بودند و گلوله آنها پیشانی پاسداران را هدف میگرفت. به علاوه حزب دموکرات، کردستان را به یک پادگان نظامی تبدیل کرده بود و بازرگان و نهضت آزادی هم به وجود این جو افتخار میکردند. قاسملو، رئیس کردهای دموکرات مدعی این بود که آنها به دنبال فدرالیسم هستند.
به نظر من خود فدرالیسم گام نخست برای تجزیه یک کشور است اما اسناد و فیلمهای زیادی وجود دارد که وقتی پادگانها غارت میشد قاسملو مانند مقامات یک کشور که به یک فرد نظامی درجه اعطا میکنند سلاحهای غارت شده را به نفرات خود میداد. مشخص بود که اینها گامهای اولیه عملی برای تجزیه است. دولت بازرگان که منافقین را فرزند معنوی خود میدانست، به عنوان نخست وزیر دولت موقت ایران در خصوص کردستان هیئت حسننیت دولت موقت متشکل از داریوش فروهر، صباغیان و دیگران تشکیل داد.
دکتر چمران نیز با آنها همراه شد اما کاملاً مخالف رویه هیئت حسن نیت بود چون نخستین خواسته هیئت حسن نیت از امام(ره) و شورای عالی دفاع این بود که پاسداران انقلاب در کردستان خلع سلاح شوند. بنابراین بسیاری از نقاط سوقالجیشی و حساس را از سپاه گرفتند و تحویل حزب دموکرات دادند. نتیجه این شد که در درصد بالایی از خاک کردستان دولت اصلاً حضور نداشت.
نظر امام(ره) کاملاً غیر از این بود زیرا فرمود: «من ارتباط حزب دموکرات کردستان و سایر احزاب تجزیهطلب حاضر در کردستان را با آمریکا احساس میکنم» اما نظر هیئت حسن نیت و دولت آقای بازرگان به کارگیری راهبرد مذاکره بود. این موجب شد کار غائله کردستان به جایی برسد که ۱۰۰هزار نیروی نظامی ما پیش از آغاز جنگ زمینگیر شوند. در دارساوین جنازههای بچههای ارتش تا مدتهای مدیدی روی زمین مانده بود و کسی جرئت نداشت جنازهها را بیاورد.
فضای سیاسی ایجاد شده توسط ضدانقلاب در کردستان که به وسیله مماشات هیئت حسن نیت تشدید شده بود گام نخست تلاش احزاب تجزیهطلب کرد برای خودمختاری یا همان درخواست خودمختاری آقای عبدالرحمن قاسملو را تسهیل کرد. بعدها حاجناصر کاظمی به منطقه آمد و به داخل خاک عراق رفت و با نیروهای خود علیه حزب دموکرات دست به عملیات زد به این دلیل که نیروهای حزب افراد ما را اسیر میکردند و آنها را به داخل خاک عراق برده و تحویل رژیم بعث عراق میدادند.
نقش تیپ شهدا در عملیات ویژه کردستان
سرهنگ جواد نظامپور، فرمانده سابق ادوات تیپ ویژه شهدا نیز درباره نقش تیپ ویژه شهدا در دفع فتنه تجزیهطلبان در کردستان میگوید: جاده بانه به سردشت دست ضدانقلاب بود و سردشت به مدت ۱۴ ماه محاصره بود. آن طور که من دیدم یک یگان زرهی از ارتش که شامل ۵۰ تانک و نفربر بود به فرماندهی شهید صیاد شیرازی برای پشتیبانی پادگان و شهر سردشت به راه میافتند؛ اما متأسفانه در روستای دارساوین ضدانقلاب سر و ته ستون را با آرپیجی میزنند و ستون را به دام میاندازند و حدود ۷۰ نفر از نیروهای ارتش نیز در این واقعه شهید شدند؛ اما باز هم جاده دست آنها بود.
در آن زمان شهید محمود کاوه به عنوان مسئول عملیات شهر سقز به همراه شهید بروجردی و شهید ناصر کاظمی که خودش فرمانده سپاه کردستان و فرماندار پاوه بود به خاطر اهمیت موضوع، ۱۰۰نفر از نیروهای سپاهی و بسیجی را جمع میکنند و تصمیم میگیرند جاده را باز کنند. من آن موقع در شهر بانه خدمه کالیبر ۵۰ بودم و توفیق خدمت در کنار این عزیزان را داشتم.
این جاده در عرض ۲۰ روز با چند عملیات شبانه باز شد. پس از این قضیه شهید بروجردی که با مجلس ارتباط داشت، طرحی تقدیم مجلس میکند و میگوید ما میخواهیم یک تیپ ویژه کوهستان درست کنیم اگر میخواهید کردستان پاکسازی شود خود سپاه شهرها نمیتوانند این کار را انجام دهند و به یک تیپ ویژه کوهستان نیاز داریم. مجلس این طرح را تصویب کرد.
پس از آن ۳۰۰ پاسدار رسمی استخدام و در پادگان امام حسین(ع) تهران به مدت سه ماه آموزش چریکی دادند. از اینجا به بعد که تیپ وارد کردستان شد، شهید کاوه؛ من و ۲۰ نفر دیگر از بچههای دیگر را از مشهد به تیپ ویژه شهدا جذب کرد. این تیپ کارش این بود که تمام جادههای دست ضدانقلاب را پاکسازی کند. به عنوان مثال سد بوکان دست ضدانقلاب بود که توسط تیپ ویژه شهدا آزاد شد. در یک عملیات سهماهه جاده پیرانشهر آزاد شد و از اینجا به بعد مأموریت انهدام ضدانقلاب با طراحی شهید محمد بروجردی به ما داده شد و تا فروکش کردن غائله کردستان در عملیات والفجر۸ کار ادامه داشت. در این زمان نخستین بار بود که تصمیم گرفتیم جادهها را به نفع خودمان باز کنیم و در شب به فاصله ۲۰۰ متر در جاده نیرو میگذاشتیم و جاده را کنترل میکردیم تا مردم ترسشان بریزد.
در خصوص استفاده اطلاعاتی رژیم بعث عراق از جریانهای تجزیهطلب، به عنوان مثال ارتفاعات بلفت در جنوب شهر سردشت توسط جریانهای تجزیهطلب ضدانقلاب محاصره شد تا نیروهای ما نتوانند پایین بیایند و از آن طرف هم عراق روی نیروهای ما آتش ریخت و تا زمانی که ما از مهاباد حرکت کردیم و ستون را آوردیم که نیروهای خود را از محاصره خارج کنیم بچههای ما ۹۰ شهید داده بودند یعنی ضدانقلاب کاملاً توسط بیگانگان تغذیه میشد به خصوص از زمانی که جریان نفاق به طرف عراقی پیوست خیلی از اطلاعات و اخبار مربوط به ما را به دشمن منتقل کردند و نقش ستون پنجم دشمن را ایفا کردند.
من خاطرهای دارم که مربوط به آموزشدهنده سلاحهای منحنیزن گردانی میشود که من فرماندهاش بودم. این فرد با آموزش عمدی اشتباه افراد من کاری کرد که نیروهای ما هر چه خمپاره زدند در برفها فرو رفت، ما نفهمیدیم که او چه کسی است تا اینکه یک روز وقتی در قرارگاه بودیم دیدیم نیروهای امنیتی چشمهای او را بسته و بردند تازه فهمیدیم که او پرونده داشته است.
به عنوان یک شاهد عینی درباره آینده جریانهای تجزیهطلب کرد، یکی از دوستان مثال خوبی میزد، میگفت: شما سنگی بردارید و مدام به کوه بزنید آیا با این چهار تا سنگ میتوان کوه را نابود کرد. ما برای انقلابمان صدها هزار شهید دادیم. من زمانی داوطلب بودم که به سوریه بروم اما دیدم ۱۲هزار نفر در مشهد جلوتر از من نامنویسی کرده بودند.
فرانسه، پدرخوانده تجزیهطلبان کُرد
ابوالفضل ظهرهوند، دیپلمات و کارشناس مسائل بینالمللی درباره نقشآفرینی غربیها در جریانهای تجزیهطلب کرد در دوران پس از انقلاب اسلامی میگوید: در دفاع مقدس فرانسویها در حمایت از جریانهای تجزیهطلب مثل کومله و دموکرات قویاً ایستاده بودند، ایران را به عنوان تهدید مشترک میشناختند و همگی از ظرفیتهای خودشان استفاده میکردند. آمریکاییها که به عراق کمک میکردند و فرانسه در دادن سلاحهای شیمیایی و یا میراژ کار نمیکردند؛ اما در حمایت از کومله و دموکرات ظرفیت داشتند و پاریس به عنوان گرداننده اصلی مسئله کردی در آن زمان بود و فرانسویها در اینجا نقش فعال داشتند یعنی نسبت به بقیه و حتی انگلیسیها با کردها خیلی بیشتر ارتباط داشتند و همه اینها یکپارچه با هم علیه ایران از جریانهای کردی استفاده میکردند و حتی پیش از جنگ اتفاقاتی که در دوره دکتر چمران و سر بریدنها و غیره افتاد فرانسویها در این ماجرا نقش داشتند.
یک ویژگی فرانسویها این است که یک ملت آوانتوریست و ماجراجو هستند که این ماجراجویی موجب میشود که بتوانند در مناطق بکر و دشوار نفوذ کنند. من نفوذ فرانسه را در پنجشیر افغانستان دیدم احمد شاهمسعود را اینها گیر انداختند. هر جایی که آمریکاییها نمیتوانند ساده وارد بشوند اینها میتوانند به راحتی نفوذ کنند حالا با استفاده از یکسری ظرفیتها مانند بردن پزشک، بردن کمکها و سازمانهای مردمنهاد و غیره به آنجا نفوذ و سعی میکنند مؤلفه ژئوپلتیکی در آنجا تعریف کنند حالا کردستان و مناطق سختگذر آن که از قدیم هم آنجا بودند جای خود دارد و بسیار هم پنهانکار هستند، اکنون آن قدری که آمریکاییها در کردستان سیبل هستند فرانسویها نیستند الان میگوییم آمریکاییها در شرق فرات هستند با کردها کار میکنند و نفت منطقه را میبرند ولی کسی به فرانسویها اشاره نمیکند همان طور که گفتم فرانسویها بسیار ماجراجو و زیرک هستند، ولی بضاعت بیشتری هم ندارند زیرا این مؤلفههای ژئوپلتیکی باید در یک برنامه کلان انجام بشود و بضاعت این را ندارند که مانند آمریکاییها پایگاه بزنند و لشکر بیاورند اینجا و سعی میکنند از این ظرفیت در معامله با آمریکاییها و اسرائیلیها استفاده کنند.
جنگ قومیتی، حربه تجزیهطلبها
شاداب عسکری، محقق و تاریخنگار ارتش ضمن بررسی تلاش ضدانقلاب برای ایجاد جنگ قومیتی در ادامه اقدامهای تجزیهطلبانه در مناطق غربی کشور همزمان با سالهای آغازین انقلاب اسلامی میگوید: آتشی که ضدانقلاب در نقده افروخت این بود که کردها و آذریزبانها را در برابر هم قرار داد. نقده جزو معدود شهرهایی بود که قومیتهای موجود در آن یکی نسبت به دیگری برتری نداشت. به طور مثال در ارومیه آذریزبانها ۹۰درصد و ۱۰درصد بقیه کرد هستند. در سنندج کردها ۹۰درصد و ۱۰درصد از مردم غیر کرد هستند. اما نقده یک حالت بینابین داشت. بنابراین آمدند جنجالی را بین اقلیتهای قومی برپا کردند و این دو را به جان هم انداختند. دوماً اینکه ارتش در غائله کردستان از روز نخست به شدت و با قوت مقاومت کرد.
غیر از تعدادی از عناصر خائن بقیه نیروهای ارتش ایستادند و تعداد قابل توجهی هم شهید دادند. حالا در این شرایط بحثهای دیگری مانند تشکیل سپاه و بسیج و اعزام نیروهای این ارگانها از شهرهای مختلف به کردستان را داشتیم. باید بگویم یکی از جنایتهای شنیع و دهشتناکی که به خصوص جریان کومله در کردستان مرتکب شد این بود که بسیجیها یا سپاهیانی را که میگرفتند با حلبی و کاشی در مراسم عروسی اعضای کومله به جای گوسفند سر میبریدند.
آنها تعدادی از نیروهای ارتش را نیز سر بریدند و تعداد قابل توجهی از نیروهای ارتش در کردستان شهید شدند. آن موقع سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، فرمانده قرارگاه غرب که امنیت کردستان به او سپرده شده بود خودش در آزادسازی مناطق بسیار زیادی سمت فرماندهی را برعهده داشت. نیروهای لشکر۲۳ تکاور ارتش و همچنین نیروهای بسیاری از یگانهای دیگر در کردستان به شهادت رسیدند. نکته دیگر این است همه یگانهایی که بعداً از سپاه در کردستان فعال شدند در سالهای ۱۳۶۱-۱۳۶۰ شمسی تشکیل شدند.
رد پای بنگورین در رؤیای تجزیهطلبان
سلمان رضوی، کارشناس مسائل محور مقاومت، بحث ارتباط رژیم صهیونیستی با کردها در قالب راهبرد پیرامونی بنگورین را مورد بررسی قرار میدهد و میگوید: بنگورین به عنوان اولین نخست وزیر این رژیم گفته بود ما برای فشار بر کشورهای عرب متخاصم همسایه یعنی مصر، اردن، سوریه و حتی لبنان باید با کشورهای اطراف و همسایه آنها ارتباط برقرار کنیم. در آن موقع ایران عصر پهلوی دوم، ترکیه و سومالی همسایگان این کشورها محسوب میشدند به علاوه بحث ارتباط این رژیم با کردها بسیار جدی بود؛ چراکه کردها بین چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه پراکنده هستند. آن موقع ایران و ترکیه با رژیم صهیونیستی ارتباط داشتند ولی از آن طرف سوریه و عراق با رژیم صهیونیستی مشکل داشتند. الان هم اهرم کردی علیه ایران و سوریه و تا حدی ترکیه برای رژیم غاصب اسرائیل قابل استفاده است. به خاطر همین نگاه یک رابطه قدیمی بین اسرائیلیها و کردها برقرار است.
نکته بعدی این است که اینها سعی کردند یک همزادپنداری و شباهتی بین خودشان به وجود بیاورند. گزاره «در محاصره همسایگان دشمن قرار گرفتن» یک وجه شباهتی بود بین اسرائیل و کردها و با چنین نگاهی به اصطلاح نیاز واقعی یا تصنعی دوطرفه بین کردها و اسرائیلیها به وجود آمد، در نتیجه با این نگاه ارتباط آنها به دلیل یک نیاز دوطرفه شکل گرفت.
در مجموع صهیونیستها و جریانهای تجزیهطلب کردی سعی کردند با یک اتحاد طبیعی منافع خودشان را در گسترش روابط بین دو طرف تعریف کنند. تا موقعی که صدام به صورت کامل بر شمال عراق حاکم بود نفوذ اسرائیلیها کمتر بود اما از زمانی که پس از سال ۱۹۹۰میلادی موضوع ممنوعیت ورود نیروهای رژیم بعث عراق به مدار ۳۶ درجه بالای عراق یعنی در حقیقت کردستان عراق مطرح شد مقداری حوزه فعالیت کردهای شمال عراق گسترش یافت و پس از ساقط شدن صدام در سال ۲۰۰۳میلادی و حاکمیت آمریکاییها در عراق، روابط رژیم صهیونیستی با اقلیم کردستان عراق گسترش فوقالعادهای داشت.
با خروج آمریکاییها، با توجه به قانون اساسی عراق که یک خودمختاری حداقلی به کردها میداد کردهای عراق جسارت بیشتری برای برقراری ارتباط مستقل از حکومت مرکز عراق پیدا کردند به طوری که بعضاً شاهد بروز برخی اختلافها بین بغداد و اقلیم کردستان بر سر مسائلی مانند فروش مستقل نفت هستیم. در این فضا، حضور صهیونیستها عملاً بیشتر شده و با توجه به ظرفیت روابط دوطرفه و روابطی که رژیم صهیونیستی با کردهای عراق در حوزه صادرات نفت کردستان عراق از طریق ترکیه به درون مرزهای اشغالی دارد اکنون شاهد هستیم که موساد و عناصر امنیتی- نظامی رژیم صهیونیستی دفاتر متعددی را در کردستان عراق دارند و هر از چند گاهی شاهد موشکباران آن مراکز توسط ایران و به ویژه سپاه پاسداران هستیم؛ آنچه موجب عقب راندن آنها و محدود شدن دشمنی و اذیت و آزار احزاب تجزیهطلب کرد علیه نظام و مردم جمهوری اسلامی میشود.
خبرنگار: حسین محمدی
نظر شما